یادگیری نظریه موجی الیوت مشابه یادگیری سایر ابزارهای تکنیکال نیست. یادگیری و استادشدن در نظریه موجی الیوت دشوار است. این یک هنر و همچنین یک علم است.
یادگیری تئوری موجی الیوت مانند کوهنوردی در یک کوه حیرت انگیز است. هنگامی‌که از کوه صعود می‌کنیم، راه به‌سوی بالا شناخته‌شده نیست. گاهی اوقات یک‌راه واحد دیده می‌شود. در زمان‌های دیگر، مسیرهای بسیاری دیده می‌شود. ما مسیری را میبینیم و فکر می‌کنیم آنجا راه درست است. با شور و شوق زیادی شروع می‌کنیم.

بعضی وقت‌ها متوجه می‌شویم که مسیری که در پیش گرفته‌ایم به‌جایی نمی‌رسد. این منجر به مرگ می‌شود. سپس ما باید دوباره مسیر را دنبال کنیم و راه درست را جستجو کنیم. ناامیدکننده است و اشتیاق ما را از بین می‌برد. این روند ادامه پیدا می‌کند تا ما به بالای کوه برسیم. این روند دشوارً توضیح دهنده عالقه اندک عموم مردم به کوهنوردی است. چیزی مشابه این در احتمال یادگیری نظریه موج الیوت اتفاق می‌افتد. یکی با شور و شوق زیادی شروع می‌کند، اما پس از چند اشتباه، شور و شوق کاهش می‌یابد. و فرآیند یادگیری رها می‌شود.
ما این روند دشوار یادگیری نظریه موج الیوت را تجربه کرده‌ایم. ما با مسیرهای کاذب روبرو هستیم. همچنین سوارشدن بر غلتکی عجیب و غریب را تجربه کرده‌ایم.

ما در حال یادگیری تئوری موج الیوت هستیم. پس از تجربه سواری بر این غلتک عجیب وغریب، احساس می‌کنیم لازم است تعهد اخلاقی به هر آموزنده جدی الیوت داشته باشیم. تا دانسته‌های خود را با دیگران به اشتراک بگذاریم. ما کتاب منطق و جادوی امواج الیوت را باهدف به اشتراک گذاشتن همه چیزهایی که آموخته‌ایم نوشته‌ایم. تا نظریه موجی پیچیده الیوت را برای دیگران ساده کنیم.
باید بدانید که می‌توانید به بالای کوه برسید. آنچه موردنیاز است، میل و سرسختی برای درک ماهیت کار بزرگ الیوت و ایده‌های انقلابی جدید گلن نیلی است.