با توجه به اینکه نویسنده از هر دو بازار لندن و نیویورک دانشی عملی دارد و از آن جایی که این دو بازار ازنظر تاریخچه تحرکات قیمتی غنی هستند، طبیعی است که نویسنده مثال هایی از هر دو بازار در ارائه مفاهیم الیوت به کار گیرد.
در سال ۱۹۳۰، «الیوت» با زحمات بسیار تلاش نمود تا تغییرات قیمت سهامِ والاستریت در ۸۰ سال قبل را طبقهبندی کند. وی در طول این دوره گمان میکرد ریتم پایۀ حرکات قیمت که میتواند تا حدّ زیادی در پیشبینی آینده موفق باشد را کشف نموده است. «الیوت» در سال ۱۹۳۸ یافتههای خود را در سلسلهای از مقالات با عنوان کلی «اصول موجی» منتشر نمود. پس از انتشار، نظریه «الیوت» زیر فشار گمنامی قرار داشت تا اینکه «رابرت بکمن» در این کتاب آن را به مخاطبان جدید معرفی نمود.اصول موجی برای پیشگویی یا پیشبینی استفاده نخواهد شد. بلکه در جهت برپانمودن اهداف محتمل از دستاوردها در بستر حرکات بازار گسترده به کار خواهد رفت. اهداف هرگز مطلق نخواهند بود. اما مطابق با تغییرات الگوی چرخه اقتصاد و بازار سهام دچار تغییر خواهند شد. اصول موجی خود را در جهت جبران رویدادهای اساسی پیشبینی نشده تعدیل خواهد کرد؛ امری که الهه شکست تحلیلهای تکنیکی تا کنون بوده است. و موجب تولید سیگنالهای خطای خیانت آمیزی گردیده است.اصول موجی تنها ابزار بازار سهام است که در جهت جبران تغییرات در شرایط بنیادی توسعه یافته است. اصول موجی کاربر خود را طوری تربیت خواهد نمود تا به جای پیروی، پیشبینی کند. یک برگشت به ریشه فلسفه «خرید در کف و فروش در سقف» شعار همیشگی سرمایهگذاری خواهد بود که اصول موجی را مطالعه میکند و فارغ از بازیگران احساسی بازار سهام که معمولا دیر خریده و زود میفروشند عمل کند. مفهوم «خرید در سقف و فروش در سقفی بالاتر» مدتهاست که توسط مطالعات دانشگاهی مطرود شناخته شده است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.